در مورد بهترین نکات درمانی برای بیماری بای پلار یا بیماری دوقطبی نکات کلیدی زیادی وجود دارد. از موارد مهم و تاثیرگذار در روند درمان افراد مبتلا به اختلال دوقطبی میتوان به نقش حیاتی و تاثیر گذار اطرافیان فرد مبتلا به اختلال دوقطبی که به اصطلاح ساده تر بیماری دو قطبی، اختلال دو قطبی، افسردگی شیدایی، دو قطبی، بای پلار، دوشخصیتی اطلاق میشود، اشاره کرد که البته مورد آخر به غلط به کار میرود و با بیماری شخصیت مرزی تفاوت فاحشی دارد. اطرافیان فرد مبتلا به اختلال دو قطبی بخصوص خانواده و دوستان بخاطر اینکه تعاملات بین فردی و اجتماعی بیشتری با فرد مبتلا دارند، نقش بیشتری در زندگی فرد دارند.بنابراین مثل سایر بیماریهای روانپزشکی، اطرافیان فرد مبتلا به اختلال دوقطبی نیز باید از ماهیت بیماری، درمانها و مواردی که موجب بدتر شدن و یا بهتر شدن وضعیت روانی فرد میشوند ، اطلاعات کافی داشته باشند.
این مقاله توسط خانم دکتر ندا فرزانه روانپزشک و روان درمانگر برای خوانندگان محترم سایت برای افزایش آگاهی اطرافیان افراد مبتلا به بیماری دوقطبی یا بای پلار (Bipolar Disorder) در مورد درمان موثر بیماری تهیه شده است.
علل زمینه ای
درمورد علت زمینهای بیماری دوقطبی همچنان تک علت مشخصی ذکر نشده است. در زمینه ی علل زیستی
می توان عدم تعادل در مواد شیمیایی مثل نوراپینفرین، دوپامین، سروتونین و هیستامین را نام برد.
تغییرات احتمالی ساختار مغزی در فرد مبتلا به بیماری دو قطبی
در افراد مبتلا به اختلالات دو قطبی تغییراتی نیز در ساختار مغز رخ میدهد که میتوان در تصویر برداریهای کاربردی و یا تصویربرداریهایی که متابولیسم مغزی را نشان میدهد، این موارد را مشاهده کرد. بهطوری که در افراد مبتلا به اختلال دوقطبی به علت افزایش سطح کورتیزول خون نواحی از آتروفی مغزی و کاهش متابولیسم نیمکره راست مغز مشاهده میشود.
آیا بستگان فردی که مبتلا به اختلال دوقطبی است نیز امکان مبتلا بودن به اختلال دوقطبی را دارند؟
بر اساس جدیدترین مطالعات ژنتیکی مشخص شده است که میزان اختلال دو قطبی در بستگان فرد مبتلا به اختلال دوقطبی میتواند به میزان ۲ تا ۳ برابر بیشتر باشد. البته عوامل ژنتیکی فقط حدود ۵۰ تا ۷۰ درصد از علل اختلالات خلقی را میتواند توجیه بکند.
نقش مشکلات دوران کودکی
در مورد نقش وقایع استرس زا زندگی میتوان گفت که اگر وقایع پر استرس زندگی در سنین پایین فردی که عوامل ژنتیکی را نیز دارد رخ بدهد، احتمال اینکه در آینده مبتلا به اختلال افسردگی ماژور و یا اختلال دو قطبی شود بسیار بالا است.
دکتر ندا فرزانه دارای بورد تخصص روانپزشکی ذکر می کند که اختلالهای دوقطبی جزئی از اختلالات خلقی هستند که از شایع ترین اختلالات روانپزشکی میباشند.بیماری های دوقطبی (Bipolar Disorder) یکی از شایعترین بیماری های عاطفی یا خلقی هستند.
از نظر خصوصیات شخصیتی برخلاف باور نادرست عمومی میتوان گفت که هیچ نوع شخصیت و یا خصوصیات شخصیتی واحدی وجود ندارد که فرد را مستعد ابتلا به بیماری افسردگی و یا بیماری دوقطبی بکند. البته در افراد مبتلا به اختلالات دوقطبی میتواند بهطور همزمان اختلالات شخصیتی نیز وجود داشته باشد که در اینطور موارد رواندرمانی و دارودرمانی میتواند به طور همزمان برای فرد مفید واقع شود.
دکتر فرزانه متخصص روانپزشکی خانم در ادامه مطلب، یکسری توصیه های طلایی در مورد بیماری دوقطبی ارائه می دهد که عبارتند از:
درمورد اختلال دو قطبی بیشتر بدانید
اهمیت موضوع بخصوص در افراد با اختلال دوقطبی بالاست چون امکان دارد که فرد در مواردی که در دوره شیدایی یا نیمه شیدایی میباشد، بخاطر خلق بالا و حس خوبی که از این خلق بالا دارد، تمایل به مصرف داروی درمان بیماری دو قطبی نداشته باشد و در صورتیکه داروها را طبق نظر روانپزشک خود مصرف نکند، امکان عود علایم، بدتر شدن سیر بیماری و یا حتی نیاز به بستری بالا میرود. بهترین منابع اطلاعاتی مشاوره با روانپزشک، روانشناس و نیز استفاده از سایتهای علمی معتبر که مطالب علمی و به روز را ارائه میدهند میباشد.
علایم بدتر شدن بیماری دوقطبی را بدانید
البته این مسئله بسیار مهم هست که وجود این علایم به تنهایی به معنی ابتلا به هیچ بیماری روانپزشکی، نیاز به بستری کردن سرخود یا تغییر نوع و میزان داروی درمان بیماری دوقطبی نیست، بلکه هدف از این مقاله این است که در صورت مواجهه با این علایم با روانپزشک فرد مبتلا و با رعایت اصول اخلاق پزشکی و اطلاع به خود فرد ویزیت حضوری یا مجازی نمایید.
مهمترین علایم هشدار برای احتمال عود بیماری دو قطبی عبارتند از:
پرحرفی
بیخوابی
خلق بالا
تحریک پذیری
پرخاشگری
حساس شدن در روابط با اطرافیان
کاهش مفرط اشتها
ولخرجی
انجام کارهای با ریسک بالا
افزایش مفرط میل جنسی
رانندگیهای پر خطر
البته همان طور که ذکر شد، وجود این علائم نشانگر هیچ بیماری اختصاصی نیست و باید حتما حتما بعد از بررسی توسط روانپزشک تشخیص گذاشته شود. مواردی که ذکر میشود در مورد افرادی است که تشخیص قطعی اختلال دوقطبی در آنها قبلا توسط روانپزشک داده شده است. نکته مهم دیگر این است که الزاما این موارد ذکر شده ، در تمامی افراد مبتلا به بیماری دو قطبی در سیر بیماری رخ نمیدهد و این مطالب صرفا برای افزایش اطلاعات اطرافیان میباشد.
در صورتیکه اطلاعی در مورد داروهای برای درمان بیماری دوقطبی فرد ندارید، نظر و پیشنهاد خودسرانه به تغییر میزان دارو یا نوع آن به فرد ندهید!
بسیار مواردی پیش آمده که اطرافیان افراد مبتلا به بیماری دو قطبی مراجعه کرده اند و بیان کرده اند که:
“روانپزشک به یکی از آشنایان ما که این بیماری را دارد، داروی مثلا لیتیم را داده است اما شما داروی مثلا سدیم والپرات را داده اید”
” اگر به جای این دارو ، یک داروی دیگر مصرف کند، بهتر نیست؟”
“به پزشکی که تخصص روانپزشکی ندارد مراجعه کرده ایم و او گفته است که این داروها اعتیاد آورند و عوارض دارند، طب گیاهی برای درمان بهتر نیست؟”
لزومی ندارد که حتما شما هم بیماری دوقطبی داشته باشید تا بتوانید حتما او را درک کنید:
همین که بدون قضاوت کردن به سخنان فرد گوش داده و سعی در ارائه راهکار به او نداشته باشید(مثل سایر بیماریهای روانپزشکی) کفایت میکند.در مواردی که فکر میکنید که قادر به ارائه راهکار مفید و یا علمی به فرد مبتلا به بیماری دوقطبی نیستید، به او پیشنهاد دهید که در اولین فرصت برای گرفتن نظر حرفه ای روانشناس یا روانپزشک ویزیت حضوری یا غیر حضوری شود.
در مواردی که فرد به علت عود بیماری دو قطبی تغییر روحیه میدهد، او را قضاوت نکنید:
یکی از مهمترین نکاتی که در درمان افرادی که بیماریهای دوقطبی دارند باید بیان کرد این است که هر فردی که در ابتدا به او گفته میشود که مبتلا به بیماری و اختلال دوقطبی است؛ ممکن است در ابتدا از شنیدن این تشخیص حالت شوکه شدن، ترس، تعجب و یا اضطراب داشته باشند.
ندا فرزانه متخصص اعصاب و روان ذکر می کند که در کشور ما واژههایی مثل شخصیت دوقطبی، اختلال دوقطبی، اختلال دو شخصیتی یا اختلال شخصیت دوقطبی در بعضی از موارد متأسفانه در میان عوام بهصورت نادرست و معادل به یکدیگر بهکار میروند. بنابراین می تواند این مسئله موجب وحشت و یا اضطراب فرد بشود. حال آنکه هر کدام از واژههای گفته شده تعبیرها و تعریفهای خاص خودشان را دارند که نمیتوان به همین سادگی این واژهها را به جای یکدیگر در تمام موارد بهکار برد و تعمیم داد.
بهطور مثال فردی که اختلال دو قطبی دارد، فردی است که مبتلا به بیماری بایپولار (Bipolar) یا اختلال دوقطبی میباشد. اما فردی که به اصطلاح دو شخصیتی در میان عامه مردم یاد میشود مبتلا به اختلال شخصیت مرزی است. اهمیت این نکته در چیست؟
دکتر ندا فرزانه بیان میکند که اهمیت این مسئله این است که باید با تشخیص روانپزشکی و براساس ارزیابیهای متعدد در جلسههای مختلف و با گذشت زمان تشخیص دقیق و درست برای افراد گذاشته شود تا بتوان برای درمان آنها گزینههای دارویی و یا غیردارویی مناسب را لحاظ کرد.
مورد دیگر این است که وقتی که در نهایت بعد از بررسیهای کامل انجام شده اعلام میشود که شما مبتلا به اختلال دوقطبی یا بیماری بایپولار (Bipolar) هستید، فرد وحشت میکند چون متأسفانه براساس بعضی از فیلمها و یا سریالها که در آنها نشان داده شده است که افراد مبتلا به بیماریهای بای پولار (Bipolar) یا بیماری اعصاب روان دوقطبی، افراد خطرناک، قاتل و یا افراد آسیبرسان به خود و جامعه هستند؛ بنابراین در ابتدا بهصورت ناخودآگاه فرد این تصور غلط در ذهنش تداعی میشود.
حال آنکه فردی که مبتلا به بیماری اعصاب دوقطبی است، میتواند انواع خفیف تا انواع شدید را تجربه بکند. بنابراین اینکه هر فردی که به او اعلام بشود که مبتلا به بیماری اعصاب دوقطبی است، ناامید از درمان بشود و بیان بکند که من دیگر خوب نمیشوم و یا اینکه اصلاً مراجعه به روانپزشک و یا روانشناس دیگر چه فایدهای دارد، به هیچ عنوان روش حل مسئله کارآمد و مناسبی نخواهد بود. البته نکته مهم دیگر این است که به فردی که مبتلا به بیماری دوقطبی تشخیص داده شده است، توضیحات لازم در زمینه علائم بیماری مثل دورههای شیدایی، نیمهشیدایی، افسردگی، دورههای اضطراب و غیره توضیح داده شود. این مسئله میتواند کمک بکند تا فرد با علائم بیماری خود آشنا شود و بهتر بتواند در مواردی که این بیماری عود میکند آن را مدیریت بکند.
البته بیماری دوقطبی یکی از بیماریهای اعصاب و روانی است که متأسفانه احتمال عود آن در طول عمر فرد بالا است. بنابراین فردی که مبتلا به اختلال دوقطبی تشخیص داده میشود، باید حتماً توسط روانپزشک به او این نکته یادآوری شود که “شما نیاز دارید که در طول عمر خود تحت نظر روانپزشک و روانشناس باشی”.
این بدین معنی است که برای کنترل علائم خود از نظر شدت و یا ضعف علائم و نیز کنترل وضعیت عملکرد اجتماعی، خانوادگی، شغلی، جنسی، طول عمر، وضعیت جسمانی و غیره نیاز هست که شما تحت نظر باشید تا درصورتی که علائم بیماری بهصورت علائم فاز شیدایی یا فاز افسردگی بروز کرد بلافاصله توسط روانپزشک و روانشناس محترم تشخیص داده شده و داروها توسط روانپزشک درمان بیماری دوقطبی تجویز بشود. بنابراین،در مواردیکه فرد درخواست صحبت کردن و یا کمک از شما نماید ،بدون اینکه به چشم ترحم آمیز به او بنگرید، او را همراهی کنید.
برای هر فرد مبتلا به اختلال دو قطبی درمانهای داروئی و یا غیر دارویی خاص همان فرد وجود دارد:
در بعضی از موارد نیز که فرد مبتلا به اختلال دوقطبی مزمن و یا عودکننده است، نیاز است که تا پایان عمر داروی اعصاب مصرف بکنند. البته تماماً این موارد باید توسط روانپزشک بررسی و اعلام گردد. در این موارد فرد باید تحت نظر تیم درمانی روانپزشکی و روانشناسی باشد و توصیههای دارویی و غیردارویی لازم برای کنترل علائم خود را انجام بدهد.
البته خوشبختانه در دنیای امروز که علم روانپزشکی پیشرفت کرده است، درمانهای غیردارویی زیادی نیز برای کنترل علائم بیماری دوقطبی بهصورت درمانهای کمکی بهصورت مکمل به همراه مصرف درمانهای دارویی داروهای تثبیت کننده خلق نیز وجود دارد. نمونهای از این درمانها عبارتند از:
درمانهای حل مسئله یا problem solving، ریلکسیشن (Relaxation)، هیپنوتیزم و طب سنتی.
البته تمامی این موارد باید تحت نظر و مدیریت روانپزشک به فرد انجام گیرد بهطور مثال اگر فردی که مبتلا به بیماری دوقطبی شدید است بهطور خودسرانه داروهای خود را قطع کند و به سمت طب سنتی برود، متأسفانه احتمال این وجود دارد که علائم فرد عود کند و حتی نیاز به بستری در موارد شدید ایجاد شود. بنابراین برای فردی که نیاز دارد که بهصورت طولانی مدت تحت درمان دارویی بهخاطر بیماری دوقطبی باشد، با تشخیص روانپزشک و تحت نظر ایشان بسیاری از موارد درمانهای غیردارویی مثل مشاوره و رواندرمانی، خانواده درمانی و نیز مراجعه به متخصص تغذیه در زمینه کمک گرفتن از نوع غذاهایی که فرد در زمان بیماری نیاز دارد مصرف کند تا چاق نشود، همینطور مشورت کردن با متخصص طب سنتی در زمینه اینکه چه نوشیدنیها و یا دمنوشهای گیاهی بهصورت کمک کننده و برای ریلکس کردن نیاز به درمان دارد نیز میتواند کمک کننده باشد.
از بیان این جملات به فرد مبتلا جدا پرهیز کنید:
“شنیده ام که یک درمان جدید برای این بیماری آمده که دیگه لازم نیست داروهات رو بیشتر از این بخوری”
یا
” این داروهایی که میخوری رو من شنیدم که عوارض داره و معتاد میشی”
یا
” تا کی میخواهی دارو بخوری و به خودت کمک نکنی”
یا
” برای چی به روانشناس مراجعه میکنی و پول و وقتت رو با شنیدن همان حرفهای تکراری تلف میکنی”
یا
” ای بابا روانپزشک که هردفعه فقط همون داروها رو مینویسه و مراجعه مجدد به او فایده نداره”
و غیره.