آیا احساس افسردگی معادل با بیماری افسردگی است؟

احساس افسردگی با بیماری افسردگی متفاوت است. مقاله زیر با عنوان “آیا احساس افسردگی معادل با بیماری افسردگی است؟” برای خوانندگان محترم سایت توسط خانم دکتر ندا فرزانه روانپزشک و روان درمانگر در مورد جدیدترین روش های درمان افسردگی فصلی و افسردگی مقاوم به درمان تهیه شده است.

متخصص اعصاب و روان

اگر فردی بگوید هرگز احساس افسردگی و ملال نکرده است غیرمعمول است. نوسانات روحیه در فرد تا حدودی طبیعی است و بسته به نوع تغییراتی که در زندگی ایجاد شده است، این نوسانات نیزمی تواند تا حدی طبیعی باشند. به طور مثال، وقتی که خبر ناراحت کننده می شنوید، احساس غم دارید و در زمانی که خبر خوشحال کننده می شنوید، واکنشتان احساس شادی است.

بسیاری از ما تغییراتی در روحیه مان داریم اما اگر که به اصطلاح این بالا و پایین شدن شدن روحیه و خلق به صورت مداوم و یا شدید و روزانه باشد، حتما به کمک روانپزشک برای درمان نیاز داریم. اما گاهی اوقات، اگر که فرد مدت زمانی زیادی در به اصطلاح خلق پایین و کسل بودن باقی ماند، نیاز به کمک تخصصی روانپزشک و روان درمانگر ضروری است.

دکتر ندا فرزانه روانپزشک متخصص آنلاین بیان می کند که بیماری افسردگی انواعی از علائم دارد مانند فقدان انرژی، فقدان علاقه به فعالیت‌ها و به زندگی، غمگینی، کاهش اشتها و وزن، مشکلات تمرکز، خود انتقادی، خود سرزنش کردن، ناامیدی، دردهای جسمی، قطع ارتباط با دیگران، تحریک پذیری، مشکلاتی در تصمیم گیری، و فکر خودکشی. گاهی بیماری افسردگی دارای علائم جسمی همراه نیز میبشد مثل تغییر ضربان قلب، ضعف عضلانی، دردهای عضلانی و مشکلات گوارشی.

اختلال افسردگی با علائم بالینی از شدت خفیف تا شدید متغیر است. به طور خلاصه و ساده می توان گفت که برای مثال، در نوع خفیف بیماری افسردگی، تعداد علایم فرد کمتر است و از شدت علایم کمتری هم شکایت دارند. در نوع شدید بیماری افسردگی ماژور از افسردگی شدید رنج می‌برند که ممکن است از تعداد زیادی علائم که فراوان، طولانی مدت، و کاملا نگران کننده است شکایت کنند.

موردی که فکر میکنم بیان آن برای خوانندگان محترم میتواند مفید باشد این است که بیماری افسردگی چیزی نیست که در افراد غیرمعمول یا دیوانه رخ دهد و نباید به فردی که دچار بیماری افسردگی شده است، نام دیوانه یا مجنون را به کار برد چون این مسئله علاوه بر قبح کلامی، اثر منفی روی سیستم روانشناختی فرد دارد و چه بسا که در روند درمان، مصرف منظم دارو و فواصل مراجعه برای بررسی سیر علائم تاثیر نامطلوب داشته باشد. البته خوشبختانه، درمان‌ های بسیاری وجود دارد که می‌ تواند به طور معنی‌ داری احتمال بازگشت را کاهش دهند که میتوان با توضیح این مطالب از جانب اطرافیان بیمار، فرد را در روند درمان حمایت کرد.
تعیین شدت بیماری روحی روانی، مفاهیم بالینی مهمی دارد. نوع بیماری افسردگی (فصلی، مقاوم به درمان، راجعه و غیره) و شدت بیماری افسردگی می تواند بر روی میزان مراجعه به روانپزشک و یا روان درمانگر برای درمان شدن و یا درمان نشدن بیماری افسردگی (Affective Disorder) اثر می گذارد. همچنین نوع شدید بیماری روانی نیز میتواند بر روی افت عملکرد شغلی، اجتماعی، زناشویی و جنسی فرد تاثیر منفی بگذارد و موجب ناتوانی در عملکرد فرد بشود. معیارهای شدت برای ارزیابی نتیجه در مطالعات درمان مورد استفاده قرار می‌ گیرند و ممکن است به عنوان نقاط پایانی معنی‌ دار در عملکرد بالینی بیماری های روانی توسط روانپزشک و روانشناس مورد استفاده قرار گیرند.
ندا فرزانه روانپزشک خانم بیان میکند که برخلاف برخی بیماری‌های جسمی، هیچ بیومارکرهای اختصاصی یا غیر اختصاصی در مورد بیماری افسردگی اساسی وجود ندارد که به طور کامل شدت این اختلال را مشخص کند. در غیاب چنین شاخص‌های بیولوژیکی یا ساختاری، محققان و متخصصان روانپزشک علائم بالینی بیماری افسردگی در فرد را براساس “مصاحبه روانپزشکی ساختار یافته” ارزیابی می کنند و شدت بیماری های روانی منجمله بیماری افسردگی را ارزیابی می کنند. البته ابزارهای تشخیصی دیگری نیز به طور مکمل برای بررسی شدت علائم و یا چک کردن تاثیر درمان داروئی و یا غیر دارویی در بیماری افسردگی مورد استفاده قرار می گیرند. بعضی از این ابزار عبارتند از:
تست ها و پرسشنامه های روانشناسی افسردگی مثل تست بک و هامیلتون، نوروفیدبک، بیوفیدبک، RTMS و غیره.
معمولا بحث‌ های مربوط به تخصیص منابع مالی در مورد بخش درمان بهداشت عمومی و اغلب بر روی بیماران مبتلا به بیماری روانی شدید مثل بیماری افسردگی ماژور متمرکز می‌ شود. بجای اینکه بر روی بخش پیشگیری بیماری افسردگی متمرکز باشد. گرچه در مورد چگونگی تعریف بیماری های روحی روانی اتفاق‌نظر وجود ندارد.
در میان بیماری های روانی بیشتر بر روی درمان و تشخیص بیماری های روانی شدید و شایع تمرکز می شود. از مهمترین بیماری های روانی که موجب اختلال عملکرد و ناتوانی در دنیا شده است عبارتند از: بیماری های خلقی مثل بیماری افسردگی اساسی، بیماری دوقطبی، اسکیزوفرنی، وسواسی جبری، اختلال اضطرابی منتشر، اعتیاد به مواد مخدر و انواع دمانس بخصوص آلزایمر.
در مورد بیماری افسردگی عمده، تاکید سازمان جهانی بهداشت این است که بر روی شدت بیماری افسردگی مداوم تمرکز شود. بنابراین بیش‌ترین تحقیقات بر روی بیماری افسردگی انجام گرفته ‌است. اگر چه نتایج این تحقیقات به طور کامل یکسان نیست اما در اکثر مطالعات نشان داده شده است که شدت افسردگی با کیفیت زندگی، اختلال عملکردی، رضایت جنسی، افکار خودکشی مرتیط است که البته چندین متغیر بیولوژیکی نیز با بیماری افسردگی عمده مرتبط است.

علت‌ های اصلی بیماری افسردگی چیست؟

در توضیح علل اختلال افسردگی، باید این مورد را در نظر داشت که عوامل مختلفی میتواند در این بیماری دخیل باشد مثل علل ژنتیکی، میان فردی، رفتاری یا شناختی باشد.

تعارض و فقدان‌ ها در روابط میان فردی، افزایش استرس و کاهش تجارب لذت بخش و مثبت می‌ تواند عاملی با توجه به تاثیرات روی عوامل ذکر شده در بالا در شکل گیری افسردگی دخیل باشد.

آیا تغییراتی در روند شناختی و رفتاری فرد با بیماری افسردگی رخ میدهد؟

در ادامه به تعداد مختصری از “بروز رفتاری طیف اختلال افسردگی در زندگی روزمره” اشاره میکنم:

البته وجود یا عدم وجود هریک از این موارد به تنهایی برای تشخیص اختلال افسردگی اساسی لازم یا کافی نیست.
گاهی افراد افسرده گزارش می‌دهند زمان بیشتری را صرف رفتارهایی مانند تماشای تلویزیون، دراز کشیدن در رختخواب، فکر کردن به مشکلات، و شکایت کردن به دوستان می‌ کنند و زمان کمتری را صرف رفتارهای چالش برانگیز مثل تعاملات اجتماعی مثبت، ورزش، مطالعه و کار سازنده می‌ کنند.
به ندرت خودشان را تحسین می‌کنند.
بعضی از افراد افسرده فکر می‌کنند آنقدر بی‌ارزش هستند که نباید خودشان را تحسین کنند.
احساس ناامیدی در ایجاد تاثیرات مثبت در زندگی دارند
احساس درماندگی کردن و اینکه توانائی رویایی با مسائل را ندارند.
انزوا و گوشه گیری و بی علاقگی یا ناتوانی در برقراری روابط با خانواده و اطرافیان
بعضی از “افکار خودآیند منفی” که به اصطلاح به افکاری که به طور خود به خود می‌آیند و قابل قبول و موجه به نظر می‌رسند، با این حال، آن ها ادراکات تحریف شده را منعکس می‌کنند و با حساسات منفی مانند غمگین، اضطراب، خشم و ناامیدی مرتبط هستند.

تعدادی از این افکار اتوماتیک منفی (Negative Automatic Thought) عبارتند از:

اینکه «مقصرم هستند و هیچ چیز نمی‌ تواند این احساس تقصیرم را کم کند.
من بازنده‌ام (I am a looser)
من به زودی از طرف اطرافیان طرد خواهم شد.
من در هر چیزی شکست می‌خورم.
من از هیچ چیزی لذت نمی برم (Anhedonia)
کارهایی که انجام میدهم ارزش ندارند چون هرکسی میتواند این کارها را انجام بدهد.
اگر مشکلی را به مدت طولانی دارم پس نمی‌توانم تغییر کنم (Frustration)

دکتر ندا فرزانه روانپزشک متخصص در مورد درمان قطعی بیماری افسردگی بیان می کند که برای درمان موثر باید به یکسری نکاتی که در مورد مصرف داروهای تجویز شده توسط روانپزشک برای درمان بیماری افسردگی وجود دارد نیز حتما توجه کرد تا بتوان بیماری افسردگی مداوم را درمان موثر کرد. بعضی از این موارد عبارتند از:

داروهای ضد افسردگی مختلفی در درمان افسردگی موثر است. ۲ تا ۴ هفته زمان نیاز دارد تا سطح درمان بخش دارویی در شما ایجاد گردد.
برخی داروها ممکن است اثرات جانبی منفی داشته باشند. برخی از این اثرات جانبی ممکن است گذرا باشند و طی زمان کاهش یابند و بعضی عوارض داروئی نیز تا زمان مصرف دارو ادامه دارند.

از نکات مهم برای تاثیر بهتر درمان بیماری افسردگی در زمان مصرف داروهای ضد افسردگی چیست؟

روانپزشک و دکتر درمانگر ممکن است از شما بخواهد در زمان‌ هایی به فواصل مشخص و یا بنا به تشخیص بالینی برای بررسی روند درمان به صورت ویزیت حضوری و یا غیر حضوری به صورت تلفنی و یا آنلاین شما را ارزیابی کند. بنابراین باید به این نکته توجه اساسی کرد که در بسیاری از بیمارانی که از اختلال افسردگی رنج می‌ برند، احساس ناامیدی در مورد تاثیر داروهای ضد افسردگی وجود دارد و در این موارد اطرافیان میتوانند با بیان این موارد که علائم بیماری افسردگی به طور قابل توجهی با این درمان کاهش یابد ایشان را به سمت درمان بیماری ببرند تا از مزمن شدن سیر بیماری و عوارض زیاد این بیماری پیشگیری نمایند.