تاریخچه کلی ارتباط بین طب سنتی با بیماری های خلقی چیست؟(۲)

طب سنتی اهمیت حیاتی در درمان بیماری های مهم روانی در دنیا دارند. مقاله زیر توسط خانم دکتر ندا فرزانه روانپزشک و روان درمانگر برای اطلاع رسانی خوانندگان محترم سایت ایشان در ادامه مقاله قبلی که با عنوان تاریخچه کلی ارتباط بین طب سنتی با بیماریهای خلقی (افسردگی) تهیه شده بود، برای اطلاع رسانی به خوانندگان محترم سایت در زمینه ” مزاج بدن من کدام هست؟” از منابع مختلف جمع آوری و نوشته شده است.

 

 

مقدمه

ابن ‌سینا که به عنوان مهمترین پزشک عصر قدیم شناخته می‌شود، سهم بزرگی در پزشکی سنتی دارد. او نه تنها در پزشکی بلکه در منطق، فلسفه، نجوم و ریاضیات نیز دانشمند بود. ابن‌ سینا جنبه‌ های مختلف ناراحتی و افسردگی را در نظر گرفته و به رابطه بین افسردگی و بیماری ‌های مختلف اشاره کرده ‌است.
بر اساس طب سنتی ایران، حالت‌ های روانی اثرات مستقیمی بر سلامت انسان و توسعه بیماری‌ ها دارند. ابن‌ سینا افسردگی را بر اساس اصلاح شیوه زندگی، درمان ‌های طبیعی و دست کاری، پیش‌ گیری و مدیریت کرد.
در میان پزشکان ایرانی در اوایل قرون ‌وسطی (‏قرن ۹ تا ۱۲ میلادی) ‏که “دوران طلایی اسلامی” نامیده می‌شود، ابن‌ سینا یک پزشک ایرانی بود که در علوم پزشکی به ویژه در زمینه علوم اعصاب و روان‌ پزشکی با توجه به تاثیرات آن بر افکار فلسفی واکیلی رودل گورجی مشارکت داشت. ابوعلی حسین ابن ‌سینا، معروف به ابن‌ سینا ‏در غرب، در تاریخ ۲۳ اوت ۹۸۰ میلادی در شهر باستانی ایرانی افشانه در نزدیکی بخارا زرگران و دیگران به دنیا آمد.

امروزه، بیماران در کشورهای توسعه ‌یافته و در حال توسعه طب سنتی را به عنوان انتخاب ‌های درمانی منفرد یا مکمل انتخاب می‌ کنند. ارزیابی مجدد علمی منابع پزشکی قدیمی می‌تواند یک رویکرد آینده‌ نگر برای کشف پاسخ ‌های جدید برای سوالات قدیمی باشد. قدمت این مسئله به حدود ۱۰۰۰۰ سال پیش در دوران باستان باز می‌ گردد. بعدها پزشکان ایرانی قرون‌ وسطی (‏در قرن ۸ تا ۱۲ میلادی) ‏با نظریه ‌های پزشکی ایران باستان، یونان، مصر، هند و چین آشنا شدند. ایرانیان نه تنها تمام داروهای موجود را در آن زمان جمع ‌آوری کردند بلکه آزمایش‌ ها و تفاسیر دقیق خود را نیز به این دانش افزودند.

ابن ‌سینا علاقه خود را به پزشکی به این شرح ابراز داشت: ” پس از آن من میل داشتم که علم پزشکی بخوانم، و به خواندن کتاب ‌هایی که درباره این موضوع نوشته شده بودند مشغول شدم. پزشکی یکی از علوم دشوار نیست، بنابراین به طور طبیعی در مدت کوتاهی در آن تبحر پیدا کردم، تا زمانی که دانشمندان عالی پزشکی شروع به مطالعه تحت نظر من کردند. من شروع به درمان بیماران کردم و با تجربه خود دانش عملی و توانایی شگفت انگیزی در روش‌های درمان به دست آوردم.”

مفاهیم سلامت و بیماری در طب باستان مبتنی بر هماهنگی و تعادل اخلاط چهارگانه بود که در میان آن ها مزاج دموی سالم ترین خلط به حساب می آمد. با این حال، حتی یک خلط مطلوب همچون دموی که افراد را فعال، خوش مشرب و بذله گو می کند، اگر بیش از حد طبیعی باشد، به وضعیت پاتولوژیک مانیا می انجامد. مزاج مالیخولیا که در آن صفرای سیاه غالب است و زمینه را برای مالیخولیا مهیا می کند، فرد را خواب آلوده، عبوس، و دچار فکر و خیال می کند؛ معادل امروزی آن می تواند اختلال افسردگی پایا بر اساس جدید ترین معیار های تشخیصی اختلالات روانی باشد. یک باور قدیمی که به دوران ارسطو (۳۸۴ تا ۳۲۲ پیش از میلاد) باز می گردد، اقدامات خلاقانه را به مزاج مالیخولیایی تغییر یافته در حوزه هایی همچون فلسفه، هنر، شعر و سیاست منتسب می کرد. دو مزاج باقی مانده – سودایی و بلغمی از مطلوبیت کم تری برخوردار بودند، زیرا صفرای زرد افراد را سودایی (بی قرار و خشن) و بلغم افراد را بلغمی (بی حال، مردد و خجالتی) می کرد. معادل های امروزی مزاج های سودایی و بلغمی (به ترتیب اختلال شخصیتی مرزی و اختلال شخصیتی خوددار هستند.
بسیاری از کتاب های یونان باستان در زمینه ی مالیخولیا، از طریق کتاب های عربی قرون وسطی نظیر نوشته های ابن عمران و بوعلی سینا به نسل های بعد انتقال یافت. در توصیف اختلالات عاطفی مختلف، بوعلی سینا کامل ترین نظریه را درباره مزاج  ها ارائه داد. او معتقد بود یک نوع اختصاصی از مالیخولیا که حاصل مزاج های صفرای سیاه و بلغم است، به رخوت، بی تحرکی و خمودی می انجامد. به علاوه، مانیا الزاماً با مزاج دموی ارتباط ندارد، زیرا بسیاری از اشکال دیوانگی هیجانی حاصل امتزاج صفرای سیاه و زرد هستند.

از سوی دیگر، بوعلی سینا معتقد بود امتزاج خشم و بی¬ قراری در مالیخولیا نشانگر ماهیت مانیایی بیماری است و ظهور چنین علایم و نشانه ¬هایی به ¬همراه خشونت می¬ تواند پیش درآمد گذار از مالیخولیا به مانیا باشد. این بسط نظریات جالینوس در رابطه با مزاج ها ممکن است سر منشأ ابعاد شخصیتی امروزی به¬ حساب آید و اختلالات خلقی را حاصل امتزاج ¬های مختلف و درون گرایی و یا برون گرایی بداند. ابن عمران معتقد است عوامل ژنتیکی با همکاری یک مزاج خاص می¬ توانند “تقلای بیش از حد ذهنی” اما نه الزاماً بیش فعالیتی جسمی را به¬ وجود آورند که به نوبه¬ ی خود با “اختلال ریتم¬ خواب و بیداری” همراه است.

طب مدرن

نخستین کتاب انگلیسی که به ¬طور کامل به بیماری ¬های عاطفی اختصاص دارد، “آناتومی مالیخولیا” نوشته رابرت بورتون در سال ۱۶۲۱ است. این کتاب علاوه ¬بر بررسی علمی جنبه¬ های پزشکی و فلسفی در چند قرن گذشته، مطالب متعددی را در زمینه طب مدرن ارائه داده است. اختلالات عاطفی مد نظر بورتون گسترده بوده و در برگیرنده اختلالات خلقی و بسیاری از اختلالاتی هستند که امروزه به آن¬ها “اختلال روان تنی” می¬گویند.
به نظر می¬ رسد شش عامل غیر طبیعی می¬ توانند افراد را مستعد مالیخولیا کنند. در میان دو جنس نوع “مالیخولیا” در مردان شایع ¬تر است. در میان فصول سال، پاییز با بیشترین موارد مالیخولیا همراه است. هیچ تبعیض سنی بین افراد جوان و سالمند وجود ندارد.
منظور بورتون از شش عامل غیر طبیعی، عوامل محیطی نظیر رژیم غذایی، الکل، ریتم¬ های بیولوژیک و پریشانی¬ های ناشی از موضوعات عاشقانه بود. در نهایت، بورتون هر دو مزاج مالیخولیایی و دموی را زمینه¬ ساز مالیخولیا می -دانست. لذا بورتون ارتباطی بین برخی اشکال افسردگی با تظاهرات خفیف¬تر مانیا اختلال دوقطبی قائل بود که به¬ نظر می¬ رسد خود از آن رنج می¬ برد.پزشکان در قرون هیجدهم و نوزدهم مراقبت¬ های بیمارستانی را در افراد دچار بیماری¬ های روانی مطرح کردند.

مفهوم اختلالات عاطفی

اگر چه سلسوس (۳۰ پیش از میلاد) اشکالی از دیوانگی را شرح داد که “فراتر از ناراحتی” نمی ¬روند، ژان فیلیپ اسکیرول فرانسوی (۱۸۴۰) احتمالاً نخستین روانپزشک در طب مدرن بود که شرح داد یک اختلال اولیه در خلق می¬ تواند زمینه ¬ساز بسیاری از اشکال افسردگی و روانپریشی باشد. تا پیش از اسکیرول، مالیخولیا به¬ عنوان نوعی جنون طبقه¬ بندی می ¬شد (یعنی به اختلال در منطق یا اختلال در تفکر نسبت داده می ¬شد). اسکیرول براساس مشاهدات خود در بیماران دچار مالیخولیا، این فرضیه را مطرح کرد که جنون آن ¬ها ناقص بوده و علائم بالینی حاصل بروز اختلال در عواطف هستند.اسکیرول به یافته ¬های بنیامین راش (۱۷۴۵ تا ۱۸۱۳) پدر روانپزشکی آمریکا استناد کرد که پیش¬ تر واژه تریستیمانیا را شرح داد. تریستیمانیا نوعی مالیخولیا است که ناراحتی در آن غلبه دارد.
مطالعات اسکیرول سایر روانپزشکان اروپایی را بر آن داشت تا حالات خفیف ¬تر مالیخولیای بدون توهمات را پیشنهاد دهند که در نهایت به صورت مالیخولیاهای ساده و سپس افسردگی¬ های اولیه طبقه¬ بندی شدند.

طبقه بندی اختلالات خلقی هنوز در حال تحول است. کارل لئونهارد در ۱۹۵۷، ژول آنگست در ۱۹۶۶، کارلو پریس در ۱۹۶۶، و جورج وينوکور، پاتولا کلیتون، و تئودور ریچ در ۱۹۶۹ در مطالعات مستقلی در چهار کشور متفاوت انجام دادند، بیان کردند که اختلالات افسردگی بدون شیدایی که در میان¬ سالی و پس از آن ظاهر می شوند، از دوره های افسردگی که در سنین پایین تر شروع می شوند و در تناوب با دوره های مانیا یا هیپومانیا هستند (اختلال دوقطبی)، متمایز می باشند. تفاوت اصلی میان این دو زیر نوع عاطفی، بارگذاری خانوادگی بیشتر برای اختلال خلقی به ویژه در مورد اختلال دو قطبی در میان بستگان افراد مبتلا به اختلال دو قطبی است.

دکتر ندا فرزانه روانپزشک در انتها بیان می کند که اطلاع داشتن صحیح از نوع مزاج هر فرد در زندگی می تواند کمک کننده این مسئله باشد که بتوان طب مدرن و طب امروز را با هم تلفیق کرد و بهترین گزینه های درمانی طب سنتی و مدرن با یکدیگر حاصل شود.