ملال جنسی/ترنسکچوال/ترنس سکچوال اسامی دیگری هستند که در مورد افراد با تشخیص ترنس جندر به کار میروند. نوع کیفیت رابطه مادر با کودک نیز در نخستین سالهای زندگی کودک میتواند نقش بسیار زیادی بر روی شکلگیری هویت جنسی کودک داشته باشد. در صورتی که کودک در خانوادهای رشد بکند که مادر طردکننده و یا پدر از لحاظ عاطفی خشن و یا بیتفاوت داشته باشد در صورتی که سایر عوامل محیطی، اجتماعی و غیره نیز مناسب باشند، احتمال اینکه فرد در آینده مبتلا به اختلال هویت جنسی شود بیش تر است.
از سایر علائم واضح در اختلال هویت جنسی، میتوان این مسائل را ابراز کرد: فرد اصرار دارد که متعلق به جنسیت طرف مقابل است و این مسئله را به کرات بیان میکند. فرد ترجیح میدهد که لباسهای جنس مخالف را بپوشد یا اینکه رفتارهای جنس مخالف را تقلید بکند. در نهایت نیز حتی بعد از طی کردن جلسه های متعدد روان درمانی و مشاوره نیز اصرار به دریافت درمان برای تغییر جنسیت دادن به جنس مخالف است. البته قابل ذکر است که تشخیص قطعی بیماری ترنسکچوال بعد از بررسی های دقیق روانپزشکان و انجام آزمایش های متعدد هورمنی، تست کروموزومی، سونوگرافی و غیره داده می شود.
در این مقاله دکتر ندا فرزانه روانپزشک و سکس تراپیست در مورد “تاثیرات مثبت و منفی عمل جراحی تغییر جنسیت و نیز هورمن درمانی در افراد مبتلا به بیماری ملال جنسی ” نکاتی را برای خوانندگان محترم سایتشان بیان می کنند. پس بنابراین، هرجایی که در مقاله از واژه ملال جنسی یا ترنسکچوال نام برده می شود که این درمان ها را انجام داده است، منظور این است که بعد از قطعی شدن تشخصی ملال جنسی در روند درمان دریافت هورمن جنس مخالف و یا عمل جراحی قرار گرفته است.
در سلسله مقالاتی در سایت در مورد بیماری ترنس سکچوال با عنوان های ” بیماریهای روانپزشکی شایع در افراد با ملال جنسی”، ” در مورد اختلال ترانس سکچوال بیشتر بدانیم” و ” رویکردهای درمان ملال جنسی در ایران چیست؟”، وجود دارد که علاقمندان می توانند به این مقاله ها برای اطلاع علمی یافتن در مورد علل احتمالی، عوامل زمینه ای دخیل در این بیماری، بیماری های روحی روانی شایع در افراد ترنس به این مقاله ها مراجعه کنند. نوشته شده است که اطلاعات آن در یکی از مقالات همین سایت با عنوان بیماریهای روانپزشکی شایع در افراد با ملال جنسی موجود است.
با توجه به اینکه علایم بیماری ملال جنسی در نوع کودک و نوجوان با نوع بزرگسال متفاوت است، بنابراین رویکردهای درمانی در سنین مختلف در مورد درمان مبتلایان به بیماری ترنس با یکدیگر متفاوت است که به طور مختصر به شرح ذیل میباشند:
کودکان: درمان در این سنین عمدتاً مبتنی بر روشهای رواندرمانی (مانند روانکاوی، خانواده درمانی، رواندرمانی فردی، تعدیل رفتار، و غیره) بوده و فرض بر آنست که ایجاد نمودن مهارت¬های اجتماعی و احساس راحتی با نقش جنسی هماهنگ با آناتومی زمان تولد، ممکنست قادر به قطع فرایند شکل گیری ترانس سکچوال باشد.
بزرگسالان: رواندرمانی، درمان هورمونی، و جراحی، مؤلفه¬های درمان سه گانه برای بیماران دچار ملال جنسیتی هستند. بر اساس برخی متون مرجع پزشکی ، در مورد بیمارانی که قطعاً دچار ملال جنسیتی کلاسیک، شدید، و صعب العلاج باشند بهترین راه حل غالباً روش تغییر جنسیت در نظر گرفته شده است . با این وجود بسیاری از افراد مبتلا به ملال جنسیتی ممکنست بتوانند بدون درگیر شدن با همه ی مؤلفه های درمان سه¬گانه، راه هایی مؤثر و راحت برای زندگی خویش پیدا نمایند لذا انتخاب روش، بایستی با توجه به نیاز بیمار صورت پذیرد.
۱) جایگاه رویکرد جراحی تغییر جنسیت در درمان ملال جنسیتی چیست؟
- از آنجا که پس از جراحی، تغییرات بوجود آمدهی بدنی قابل برگشت نمیباشند میتوان این اقدام را به عنوان آخرین مرحله از تغییر جنسیت (پس از مراحل آزمایشی تجربهی زندگی در نقش فردی از جنس مخالف، و تجویز هورمونهای مربوط به جنس مخالف) مد نظر قرار داد.
۲) جایگاه رویکردهای رواندرمانی در درمان ملال جنسیتی چیست؟
- جایگاه رواندرمانی در درمان بیماران کودک و بزرگسال متفاوت است.
- کودکان: این رویکرد همانگونه که قبلاً ذکر شد به عنوان روشی مؤثر در کودکان به شمار میآید.
- بزرگسالان: استفاده از رواندرمانی در بزرگسالان دچار ملال جنسیتی به ویژه به منظور کسب اطمینان از درک صحیح بیمار نسبت به پروتکل درمانی و تعهد وی نسبت به عملی که میخواهد انجام دهد امری موجه بوده و میتواند در اتخاذ تصمیم مقتضی توسط وی نقش داشته باشد. برخی از افراد بزرگسال مبتلا نیز ممکنست با رواندرمانی تصمیم بگیرند که به سمت تغییر جنسیت آشکار پیش نروند. با این وجود بر اساس گزارشات مطرح کنونی اگر هدف از رواندرمانی، حذف یا باصطلاح “تغییر” هویت فراجنسیتی است، هدف درمانی معقولی به حساب نمیآید زیرا بر اساس متون سکسولوژی، رواندرمانی فردی در فرونشاندن ملال جنسیتی بزرگسالان مبتلا تأثیری نداشته است و هویت جنسیتی مغایر با سکس بیولوژیک را عوض نمیکند.
۳) در پیگیری بلندمدت مبتلایانی که تحت عمل جراحی قرار گرفته اند، پیامد درمان از لحاظ وضعیت روانی، عملکرد جنسی، و انگاره بدنی یعنی رضایت داشتن از بدن خود چگونه بوده است؟
- نتایج تعدادی از مطالعات که در منابع معتبر آمده از قرار ذیل میباشند:
- در بیمارانی که قبل از عمل جراحی به درستی غربالگری شده بودهاند، ۸۷% مردانی که به زن تغییر جنسیت داده و ۹۷% زنانی که به مرد تغییر جنسیت داده بودند احساس رضایت داشته و دچار پشیمانی نبودند بدین معنی که از اینکه بعد از مدت ها تلاش و صبر توانسته بودند که در بدن جنس دلخواه خود زندگی کنند، حس رضایتمندی داشتند.
- در یک بررسی متون سی ساله، میزان پشیمانی از عمل جراحی تنها در ۱ الی ۱٫۵ درصد مردانی که به زن تغییر جنسیت داده، و کمتر از ۱% زنانی که به مرد تغییر جنسیت داده بودند مشاهده گردید.
- در مطالعهی دیگری که افراد جراحی شده را با لیست انتظار مقایسه نموده بود، مشاهده شد که در افراد جراحی شده همبستگی اجتماعی ، انطباق جنسی ، و علائم روانی بهبود یافتهاند.
- همچنین در یک مطالعهی مروری روی افراد جراحی شده، میل جنسی در مردان ترانس بالا رفته، اغلب زنان ترانس قادر به تحریک جنسی بوده، و غالباً ارگاسم وجود خواهد داشت .
- ریسک فاکتورهای مرتبط با احساس پشیمانی در یک مطالعه عبارت بودهاند از:
- تشخیص افتراقی ضعیف پیش از اقدام به جراحی
- عدم اجرای خوب دورهی آزمایشی زندگی واقعی در نقش فردی از جنس مخالف توسط بیمار
- و مسائلی که در اثر عمل جراحی ضعیف به وجود میآیند .
۴) در پیگیری بلندمدت مبتلایانی که تحت رواندرمانی قرار گرفته اند پیامد درمان از لحاظ وضعیت روانی، عملکرد جنسی، و body image(انگاره بدنی) چگونه بوده است؟
تأثیری برای رواندرمانی از جهت توانایی تغییر دادن هویت جنسی بزرگسالان مبتلا، به اثبات نرسیده و درگیر نمودن بیمار در درمان قطعی از طریق رواندرمانیهای عمیقتر با هدف درمان کامل ایشان، بر اساس گزارشات بعمل آمده چندان ثمربخش نمیباشد. البته همان طور که فوقاً ذکر گردید در تصمیمگیری بهتر بیماران، از لحاظ تغییر جنسیت با توجه به شرایط خاص خویش و ارزیابی نکات مثبت و منفی آن نقشی اساسی داشته و نیز میتواند در رفع تعارضات و تنشها و انطباق با شرایط پس از تغییر جنسیت نیز به بیماران کمک کند.