ارتباط بی خوابی با افسردگی

ارتباط بسیار قوی بین بی خوابی، پرخوابی و کم خوابی با بیماری های افسرگی و دو قطبی وجود دارد. در متن زیر مقاله ای توسط خانم دکتر ندا فرزانه بورد تخصص روانپزشکی در مورد “ارتباط بین اختلال خواب با شدت اختلالات خلقی” برای خوانندگان محترم سایت ایشان نوشته شده است.

 

درمان بی خوابی

 

ارتباط بین اختلالات خواب با بیماری افسردگی

​​​​​​​​اختلالات خواب انواع مختلفی دارند و طیف گسترده ای از بیماری ها را شامل می شود. تعدادی از مهمترین اختلالات سیکل خواب و بیداری عبارتند از: بی خوابی، پرخوابی، وحشت شبانه، سومنامبولیسم، پاراسومنیا و غیره. مشکلات خواب اغلب می تواند با شرایط مشکلات اجتماعی، بیکاری و یا رویدادهای استرس زای زندگی مثل طلاق، عادات بد زندگی و یا مشکلات شغلی مرتبط باشد. همچنین به نظر می ‌رسد که اختلالات خواب با بروز بیماری افسردگی عمده نیز ارتباط دارد. تاثیرات منفی بی خوابی بر روی مغز: خواب ناکافی می تواند بر روی هیپوکامپ تاثیر منفی بگذارد، همچنین می تواند موجب افزایش حساسیت سلول های عصبی به عوامل برانگیزاننده و آسیب پذیر شدن نورون های مغزی و به کاهش ماده خاکستری در قشر اوربیتوفرونتال چپ و هیپوکامپ ‌شود. ارتباط دو طرفه بین اختلالات خواب ‏به ویژه بی‌خوابی و بیماری افسردگی مداوم وجود دارد که می تواند تشخیص روابط علت و معلولی بین این دو را دشوارتر کند. بنابراین مشخص نیست که آیا بیماری افسردگی عمده باعث اختلالات خواب می‌شود و یا اینکه اختلالات مزمن خواب منجر به بروز بیماری افسردگی ماژور می شود. ندا فرزانه روانپزشک بیان می کند که با این حال چیزی که واضح به نظر می‌رسد این است که درمان اختلالات خواب ‏هم بیخوابی و هم پرخوابیممکن است به کاهش شدت افسردگی و تسریع بهبود بیماری افسردگی کمک کند. بی‌خوابی به عنوان یک عامل خطر برای شروع یا عود دوره افسردگی در جوانان و بزرگسالان است.

پاراسومنیا (Parasomnia)

پاراسومنیا به عنوان رخدادهای فیزیکی یا تجربیات ناخوشایند در جریان خواب گفته میشود. همچنین می تواند هنگام به خواب رفتن، طی خواب یا هنگام بیداری رخ دهد. از مهمترین علل آن فعال شدن سیستم مرکزی مغز است که تظاهر آن به صورت فعالیت سیستم اتونوم یا حرکات ماهیچه ها نمایان میشود. این اختلالات تظاهرات گسترده ­ای دارد که به صورت حرکات غیرطبیعی طی خواب، ادراک غیرطبیعی، رفتارهای غیرطبیعی می باشد.

وحشت خواب  (Night Terrors)

نوعی بیماری دیگر نیز اختلال “وحشت خواب” می باشد که معمولا به صورت وحشت در خواب معمولا ۹۰ دقیقه اول خواب و با فریاد بلند حین خواب آغاز میشود. علایم فرد می تواند به صورت فعالیت حرکتی مانند ضربه زدن به دیوار، دویدن در اتاق خواب ،نشستن در بستر و ترس فراوان در بیمار در زمان خواب باشد. متاسفانه معمولا تلاش برای آرام کردن یا بیدار کردن بیمار منجر به طولانی ­تر شدن یا تشدید علائم در وی میشوند.

البته، در کودکان و نوجوانان افسرده هم مشکل در کیفیت خواب و هم طول مدت خواب نیز گزارش شده است. در میان دختران پیش از بلوغ، مشکلات بی خوابی طولانی مدت می تواند به طور مستقیم یا غیرمستقیم طیف گسترده‌ای از اختلالات سازگاری اجتماعی و هیجانی را به صورت علایم افسردگی، افت تحصیلی، مشکل کنترل هیجانی، و رفتارهای خطر پذیری را پیش‌بینی کند.​

Circadian Rhythm

بعد از بررسی الگوهای فعالیت و استراحت مشخص شده است که محققان یک ارتباط قوی بین اختلال در چرخه خواب بیداری (Circadian Rhythm Sleep Disorder) و افزایش خطر بروز اختلالات خلقیMood Affective Disorders)   (مانند بیماری افسردگی، اختلال دو قطبی  (bipolar Disorder) یا بایپولار و غیره یافته اند. بسیاری از یافته های علمی نشان داده اند که به نوعی ارتباط بین تغییر در ریتم روزانه و اختلالات خلقی و روحیه را نشان می دهد.

ارتباط بین اختلال خلقی با ریتم شبانه روزی

بر اساس بررسی های علمی مشخص شده است که ارتباط دو طرفه بین ریتم شبانه روزی با افسردگی وجود دارد. به نوعی که اختلال در ریتم شبانه روزی حساسیت فرد در ابتلا به بیماری های خلقی را افزایش می دهد و هم اینکه ابتلا به اختلالات خلقی منجر به مختل شدن ریتم شبانه روزی می شود. گزینه های درمانی متعدد داروئی و غیرداروئی برای درمان اختلالات ریتم شبانه­ روزی وجود دارد که بستگی به صلاحدید روانپزشک دارد. بعضی از این درمان ها عبارتند از:

  •  Chronotherapy به صورت تنظیم زمان خواب و بیداری از طریق بهداشت خواب را رعایت کردن، داروی رملتون REMELTEON و Light or Photo Therapy (نوردرمانی)

 ساعت بیولوژیک بدن

ریتم شبانه روزی الگوهای رفتاری و بیولوژیکی موجودات زنده هستند که یک چرخه ۲۴ ساعته را دنبال می کنند. زمان بندی و کنترل آنها در دست ساعت های بیولوژیک است که تشکیل شده از گروهی از پروتئین ها که در داخل سلول ها قرار دارند.

علل بیولوژیک

ژن هایی که به سلول ها می گویند چطور ساعت بیولوژیک را بسازند یا این ساعت چگونه عمل کند، در بسیاری از موجودات زنده شباهت های زیادی به هم دارند.

تاثیر ژن در ریتم خواب و بیداری

تغییرات محیطی هم می توانند بر روی ریتم های شبانه روزی بدن تاثیر بگذارند. مثال اصلی در این مورد نور روز است که می تواند ژن های ساعت بیولوژیک را فعال و غیر فعال کند. به علاوه یک ساعت مغناطیسی نیز در مغز وجود دارد که تمام ساعت های بیولوژیک ما را همگام نگه می دارد. این بخش از مغز به طور مستقیم با چشم ها در ارتباط است.

چرخه خواب و بیداری (The sleep/wake cycle)

چرخه خواب و بیدار در بدن  قسمت مهمی در چرخه خواب و بیداری است که به نور و روشنایی یا شب و روز پاسخ می دهد. این ریتم موضوع بررسی جدید نیز می باشد.

دامنه نسبی فعالیت

همانطور که محققان در پژوهش بیان شده اعلام کردند، اختلال در چرخه خواب و بیداری یکی از مهم ترین ویژگی های اختلالات خلقی است، به علاوه آنها اضافه کردند که این اختلالات می تواند منجر به افزایش خطر بروز این اختلالات شود.
پژوهش هایی که پیش از این انجام شدند براساس داده های جمع آوری شده از شرکت کننده ها بودند که خودشان از فعالیت های روزانه و شبانه خود و الگوهای استراحت و فعالیت شان گزارش می دادند. به علاوه گروه های مورد مطالعه خیلی بزرگ نبودند و داده های به دست آمده کافی نبودند.

در یک بررسی های علمی بری بررسی سیکل خواب و بیداری، افراد به مدت یک هفته دستگاه هایی را به تن داشتند که اقدامات عینی مربوط به استراحت و فعالیت را در طول ۲۴ ساعت ثبت می کرد. از داده های جمع آوری شده از این دستگاه تیم تحقیقاتی یک اندازه گیری فعالیت را تولید کرد و نام آن را دامنه نسبی نهاد.

در حقیقت، دامنه نسبی پایین تر نشان دهنده نوعی اختلال در ریتم شبانه روزی است. به عنوان مثال فردی که در طول روز به خاطر افسردگی فعالیت کمتری دارد یا به خاطر اختلال در خواب در طول شب فعالیت بیشتری دارد، در مقایسه با فردی که در طول روز فعالیت می کند و در طول شب می خوابد، دامنه نسبی کمتری دارد.

پس از آن دانشمندان الگوهای دامنه نسبی را با اختلالات خلقی، حس خوب و متغیرهای شناختی مقایسه کردند که تمام موارد با پر کردن پرسشنامه هایی توسط شرکت کننده ها به دست به دست می آمد.
یافته ها مشخص کرد شرکت کننده هایی که در ریتم شبانه روزی دارای دامنه نسبی پایین تری هستند، افرادی هستند که بیشتر دارای سابقه ابتلا به اختلال دو قطبی یا افسردگی اساسی هستند.
به علاوه تیم تحقیقاتی نوعی ارتباط بین دامنه نسبی پایین و موارد زیر یافت :

  • حالات روحی ناپایدارتر
  • سطح پایین تر شادی
  • نمره بالاتری در روان رنجوری
  • احساس تنهایی بیشتر
  • رضایت کمتر از سلامتی
  • زمان واکنس آهسته تر که به عنوان مقیاسی برای اندازه گیری عملکرد شناختی استفاده می شود.

سایر علل

این موارد تحت تاثیر عواملی مانند جنسیت، قومیت، سیگار کشیدن، الکل، آموزش، توده بدن، مشکلات دوران کودکی و زمانی که تحقیق در آن انجام شده قرار نمی گیرند البته محققان دریافتند این تحقیق برای نوجوانانی که اختلالات خلقی در آنها شروع شده صدق نمی کند.